احمدرضا هاشمی نسب

گرافیست | منتقد سینمایی و فرهنگی | نویسنده

گرافیست | منتقد سینمایی و فرهنگی | نویسنده

Immersed in cinema and political and cultural activist
Graphic Designer | Writer | Reviewer

طبقه بندی موضوعی

نقد فیلم مرد ایرلندی

سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۱۷ ب.ظ

 

مرد ایرلندی تجدید خاطره سینما با اسکورسیزی است . سینمایی که این روزها به شدت شبیه سیرک سرگرم کننده مخاطره آمیز و نقد بی هویت اجتماعی – فرهنگی شده . همواره بر این بوده ام تا در برابر دو اثر هرگز واژه ای به کار نبرم . اول اثری که در ظاهر و باطن حرفی برای گفتن ندارد و دوم شاهکاری تماما هنری که واژه ها در برابرش ابتر می مانند . البته که نوع دوم آن را امسال پس از تماشای «جوکر» تاد فیلیپس تجربه کردم اما همواره هنر سلیقه ای است میان آری و خیر که لذتش نزد مخاطب باقی خواهد ماند . 

*خوانش فیلم 

مرد ایرلندی نه تنها بازگشت سینمای زندگی نگار به هالیوود را تبریک گفته است بلکه نسبت به انگیزش روانی و سلیقه هنری اسکورسیزی مهر تایید خواهد زد . اگرچه دیگر شاهد سختگیری های کلاسیک مابانه اسکورسیزی در برابر استفاده از تکنولوژی و برداشت های سینمایی نیستیم و می توانیم اندک لحظاتی را بی رحمانه از مولف غلط بگیریم ؛ اما در کل پایان یک روایت من راوی مستند و برداشت فیلمنامه نویس «استیون زایلیان» از زندگی ماجراجویانه فرانک همه کمبود های اثر را جبران کرده است . برای نمونه در پلان هایی که اسکورسیزی برای تعریف سرگذشت شخصیت هایش بدون حرکت دوربین و با استفاده از fade in  نرم افزاری چهره را هرچه نمایان تر می کند از نظر سینمای تماما کلاسیک اسکورسیزی عقب نشینی از موضع محسوب می شود . مثال دیگر آنکه برش های تصویر از تطابق کامل برخوردار نیستند ؛ درجایی میبینیم که track in بدون پاسخ track back به medium shut شخصیت برخورد کرده است (عموما در دادگاه ها این اتفاق می افتد) . خطاهای برداشتی با اینکه اشتباه فرمیک محسوب نمی شوند اما می توانند ذائقه مخاطب را نسبت به قرارداد بسته شده میان وی و مولف تغییر دهند . به طور مشخص شکل روایت فیلم به گونه ای طراحی شده است که مخاطب از پایان آگاهی نیابد و حدس و گمان بر سر آن محدود و مخدوش شود ؛ و این هنر تعلیق اسکورسیزی و زالیان است . 

*چهره ها 

آل پاچینو به زعم من همواره شخصیتی فناناپذیر در آثار سینمایی پیدا می کند . چرا که چهره این بازیگر علاوه بر پذیرش میمیک های مختلف توانایی ایجاد حس ترحم بالا در دل مخاطب را دارد . و این گونه می شود که نگاه های شک آلود جیمی هوفا به فرانک به تعلیق پرسوناژیک میان دنیرو و آل پاچینو در این اثر تبدیل شده . در بُعد دیگر این اثر سینمایی باید اعتراف کرد که میزان سن و طراحی گریم (جدای از فرمول های به کار رفته نرم افزاری بر روی چهره ها) ، فرم کلاسیک آثار پرتعلیق و آموزنده شخصیتی را به تصویر کشیده اند . و این گونه می شود که نگاه نافذ جیمی هوفا علیه بدخواهان و بعضا فرانک فرصتی برای رجوع مخاطب به احساسات و درونیات خود است . مرد ایرلندی حاصل تفکرات مردی است که برای بار چندم برتری سینمای کلاسیک را بر آثار مدرن امروزی ثابت می کند . سینمایی که محجوبانه آنچه را در داستان رخ داده است به تصویر خواهد کشید ؛ و برای اثبات برتری خود دست به تلفیق انیمشن - سینما و جلوه های جنسی نخواهد زد . 

*شخصیت   

ترکیب سه بازیگر کلاسیک : آل پاچینو ، رابرت دنیرو و جو پشی به خودی خود تاکید بر پیروزی اقتصادی اثر دارد حال آنکه پشت دوربین و قلم اسکورسیزی و زایلیان قرار گیرند . بر همین اساس در دورانی که اثاری چون انتقام جویان ، مردان ایکس و سریع و خشن سینما را قبضه کرده اند پیروزی چنین آثار کلاسیکی می تواند سطح سلیقه مخاطب را نسبت به زندگی و هنر ، اخلاقی تر و اندیشمند کند . خوشبختانه با همه نظرات منفی دیگران نسبت به این فیلم بار دیگر برایم ثابت شد که ارزش سینما به شخصیت است نه به محتوا و جلوه های ویژه . شخصیت همان چیزی است که در جامعه سینمایی کشورمان بی اهمیت جلوه کرده است و همواره فدای نظر مولف خواهد شد . 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی